1397/07/11

پلان اول - شروع وبلاگ -

به نام او كه از اوييم

اول با خودم گفتم بادی به غبغب بیندازم و عکسی از میز تحریر با یک قلم و کاغذ بگیرم بعد آن را بگذارم در پست اول و بگویم از آنجا که قلم برای نویسندگی و…. یا این وبلاگ در راستای….

بعد گفتم این اباطیل را ول کن ، تو را چه به مقدمه؟

مگر نوشتن غرغرهای مادر ، حرص پدر ، چرت و پرت گویی های رفقا هم مقدمه می خواهد؟

و این شد که سوزن را برداشتم و دکمه های کیبورد را خالی !!!

به دنبال نظر هم نیستم،چرا که یا نصیحت است و یا همدردی

او هم که باید جواب بدهد عادتم داده به بی جواب بودن!

نه می خواهم از هلال لب ها بگویم و نه از درشتی چشمان خیس…

فقط هوس یک روایت کرده ام، روایت زندگی یک دختر!

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: یار مهـــدی [عضو] 

سلام
مبارک باشه شروع وبلاگ نویسی تون

1397/07/14 @ 11:18
پاسخ از: درگیـر روزها [عضو] 
5 stars

سلام
ممنون از لطف شما

1397/07/14 @ 14:33
نظر از: ... [عضو] 
...
5 stars

سلام
چقدر هیجان انگیز
منتظرم بنویس

1397/07/13 @ 18:05
پاسخ از: درگیـر روزها [عضو] 
5 stars

سلام
ممنون،دارم مي نويسم.

1397/07/13 @ 18:33


فرم در حال بارگذاری ...