1397/07/17

پلان ششم - روزنگار - دهن شير

به نام او كه از اوييم به دو اومد تو اتاق و درو بست. تند تند نفس مي كشيد. بهش ميگم :چي شده؟ ميگه : مرد اومده ، منم با اين قيافه كه نمي دونستم كجابرم. نگاهش كرديم و خنديديم. - اومدي تو دهن شير. دقيقا دارند براي اين اتاق وسيله ميارند. مثل دربه درا نگاهمون… بیشتر »

1 ... 8 9 10 ...11 ... 13 ...15 ...16 17 18 ... 32