1398/01/01

پلان نهم - عید - بدبخت شدم

به نام او که از اوییم

بدبخت شدم رفت.

بابام برگه را دیده با یادداشت های زیرش:

- ایدتون منو یاد لطفا در این مکان آشغال نگذارید انداخت. (با یه شکلک)

- آخه کی نصفه شبی میره خونه کسی که این برگه را زده؟

- خدایی دمت گرم ، اما مامان آمپر چسبونده، به دایی بگو یه زنگ بهش بزنه. آمدیم نبودید رفتیم خخخ نه آمدیم بودید نامه دادید رفتیم.(با یه نقاشی)

1 ... 5 6 7 ...8 ... 10 ...12 ...13 14 15 ... 86