1397/07/15

پلان ششم - روزنگار - خواستگارنما

به نام او كه از اوييم

نيم ساعت تمام بالا سر من وايساده و مدام از خواستگاري هايش تعريف مي كنه*. ديگه الان مي دونم چند تا جلسه با هم حرف زدند ، چه حرف هاي دروغي كه پسر نگفته و چه شيرين بازي هايي كه دختر در نياورده..

كلا سطل لازم شده بودم از حرف هاي صدمن يه غاز دختر..

+آخرش هم نفهميدم اين ها سه ماهه كه نامزدند يا سه ماهه كه در حين خواستگاري..بس كه ضد و نقيض بود حرف هايش..

* دو دختر خعلي شكيل :/ امروز بالاي سرم تو مترو..

1 ... 64 65 66 ...67 ... 69 ...71 ...72 73 74 ... 86