1398/01/01

پلان نهم - عید - زن دایی

به نام او که از اوییم

بعد از شیرین کاری صبحی ، بدون کلمه ای حرف زدن و حتی ذره ای اعتراض باید بلند شویم و به سوی خانه دایی جان مشرف شویم.

نه اینکه دایی را دوست نداشته باشم ننننع بلکه عاشق زن دایی جانم هستم.

ماشاءالله مدلی دارند بس مطلوب :/

پشتش را می کند و حرف می زند ، از پذیرایی هم که دیگر هیچ.

1 ... 4 5 6 ...7 ... 9 ...11 ...12 13 14 ... 86