1397/08/01

پلان پنجم - شيطنت ها و خنده ها - من و عاشقانه نوشتن

به نام او كه از اوييم نگاهم می کند و شروع می کند به حرف زدن سعی می کنم می خواهم اما هیچ از حرف هایش نمی فهمم سرش را کج می کند و ناله ضعیفی می کند می خواهم اما هیچ نمی فهمم + مینامونو میگم، به زبون پرنده ها حرف میزنه،سعی کردم حضرت سلیمان بشمااااا اما نشد… بیشتر »
1397/08/01

پلان سوم - مهرباني به سبك كودكانه - آينه خدايي

به نام او كه از اوييم داشتیم می گفتیم عجب وروجکیه اومده میگه آینه اون هم آینه خدایی میتونی بشکن خدایا شفا… این بچه ها خلن بیشتر »
1397/08/01

پلان سوم - مهرباني به سبك كودكانه - سالاد

به نام او كه از اوييم دستش رو میخواد بکنه تو سالاد خیار خرد کنه عکس العمل ها : مریض نکن من دستمو شستم دستایه خودتو دیدی آلوده به ویروس بیمار تا… صداش در اومد میگه: بچه کلاس سومی های سرویس ما شعورشون بیشتر از شماست که دانشگاه میرید خخخ بیشتر »
1397/08/01

پلان سوم - مهرباني به سبك كودكانه - برنج خيس خورده

به نام او كه از اوييم برنج خیس خورده رو برداشته میخوره عکس العمل ها : فاطمه دلت درد می گیره. اوی میمیری ها. بابا جون مریض میشیا عزیزم خخخ ادبیاتشون منو کشته بیشتر »