پلان پنجم - شيطنت ها و خنده ها - من و عاشقانه نوشتن
به نام او كه از اوييم
نگاهم می کند و شروع می کند به حرف زدن
سعی می کنم
می خواهم
اما هیچ از حرف هایش نمی فهمم
سرش را کج می کند
و ناله ضعیفی می کند
می خواهم
اما هیچ نمی فهمم
+ مینامونو میگم، به زبون پرنده ها حرف میزنه،سعی کردم حضرت سلیمان بشمااااا اما نشد :))
++ خخخخ گول خوردید،منو چه به عاشقانه نوشتن :)))